علت وایت بالانس نشدن دوربین

سلام 

جواب سوالات دوستان علاقه مند به هنرتصویربرداری 

چرابعضی مواقع دوربینمون وایت بالانس نمیشه ؟ 

۱-دیافراگم وشاتردورینتون روی دستی هستسش 

۲-فیلتران.دی فعاله 

۳-نورمحیط کافی نیست(یعنی بایدنورمحیط بیشترشود)

برای نتیجه بهتردروات بالانس حتماشاترودیافراگم دوربینتون روی اتوماتیک بذارید. بعدازعمل وایت بالانس نورسنجی راانجام بدید 

-دقت داشته باشیدفیلتران دی درنورهای کم حتماخاموش کنید تاعمل وایت بالانس بهتری انجام گیرد

ترکیب بندی قسمت اول

اصول ترکیب بندی :

اصول مربوط به ترکیب بندی تصاویر، قانون نیستند. این اصول اشاراتی بر چگونگی واکنش بیننده نسبت به توزیع خطوط و رنگها در قاب تصویر هستند، اینکه شما رنگ خاصی را در صحنه قرار دهید یا از آنچه در صحنه وجود دارد یکی را انتخاب کنید چندان مهم نیست. مهم آن است که اگر تصویر خود را به نحو قابل قبول ترکیب بندی نکنید، احتمال دارد بینندة برنامه متوجه هدف و مفهوم صحنه نشود و تصاویر شما را به غلط تفسیر کند و بالاخره با نماهای بدون هدف و نامشخصی کسل شود. از این رو باید توجه داشت که ترکیب بندی تصویر چیزی مانند «بسته بندی تصویر» نیست و دارای اصولی است که در کیفیت تصاویر مؤثر هستند.

به عبارت دیگر ، ترکیب بندی تصویر روشی است که به کمک آن افکار و اندیشه های کارگردان توسط تصویر بردار در قالب تصویر تداوم می‌یابد.

جلوة قاب تصویر

از آنجا که قاب تصویر، موضوعهای درون خود را از دیگران جدا می‌کند بیننده قادر به دیدن وقایع و عوامل خارج از این چهار چوب نیست و چون تصویر حاصل تخت و مسطح است، دوربین نمی‌تواند عمق صحنه را بازآفرینی کند، روابط خاصی بین اجزاء و عوامل موجود در قاب تصویر پدید می‌آید که در صحنة اصلی وجود ندارد. هیچ نمایی واقعیت را مستقیماً به نمایش نمی‌گذارد. بسیاری مواقع این تجارب شخصی است که ما را قادر می سازد تصویر را توجیه یا تفسیر کنیم؛ یعنی از آنچه می بینیم برداشت نسبتاً صحیحی انجام دهیم.

جلوه های ذهنی ناشی از قاب تصویر مسطح شکلهای مختلفی به خود می‌گیرند که عبارتند از:

اگر چه ممکن است در قاب تصویر، سطحی در پشت سطوح دیگر واقع باشد، این سطوح به یکدیگر متصل شده یا در هم ادغام می‌شوند.

در تصویر، نواحی با فاصله و بدون ارتباط با یکدیگر از لحاظ رنگ و رنگمایه غالباً در مجاورت هم قرار می‌گیرند، ‌در یکدیگر تداخل می‌کنند و بر تعادل تصویر تأثیر می‌گذارند. در نتیجه، جلوه های متضاد همزمان بوجود می‌آید.

شکل اشیاء و چگونگی خطوط صحنه در یک تصویر تخت با تغییر زاویه دوربین تغییر می‌کند.

در تصویر، ممکن است روابط خیالی بین موضوعها گسترش بیابد و تنشهای بصری میان آنها شکل بگیرد.

موضوعهای بدون ارتباط با هم و در فواصل مختلف می‌توانند چنان مجتمع شوند که یک گروه دارای ترکیب بندی را تشکیل دهند.

هنگامی که موضوعها به لبه های قاب تصویر نزدیک می‌شوند احساس تنش و فشردگی افزایش می‌یابد.

موضع افقی موضوعها بر تأثیر ترکیب بندی آنها موثر است.

خطوط غالب

هنگامی که به یک تصویر نگاه می‌کنید، وجوه مختلف آن ، شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد . در طول تاریخ، بسیاری از الگوهای بصری، ناخودآگاه معانی نمادینی در ذهن ما یافته اند. بنابراین هنگامی که این الگوها در تصویر ظاهر می‌شوند ، بر احساسات ما نسبت به تصویر تأثیر می‌گذارند.

برخی از این خطوط و اشکال به موضوعهای داخل قاب تصویر مربوط می‌شوند و بعضی دیگر از ارتباط عوامل صحنه با یکدیگر پدید می‌آیند. بنابراین با ترکیب بندی آگاهانه تصویر به طریقی که این خطوط جنبة غالب پیدا کند، می‌توانیم حالت و فضای مورد نظر را در تصویر بوجود آوریم.

تنــاسب

برای زیبایی قاعدة خاصی وجود ندارد و به نظر می‌رسد که عبارت «زیبایی را نمی‌توان تعریف کرد» همچنان معتبر باشد.

انسان همواره برای کشف تناسبهای زیبا کوشش کرده است و بالاخره قرنها پیش، هنرمندان، اصولی را برای تناسب هماهنگ پیشنهاد کردند. این اصول به «تقسیم طلایی» یا «میانگین طلایی» معروف شده اند نقاشان، مجسمه سازان و معماران بزرگ همواره از این نسبتها برای بیان دریافتهای خود از زیبایی استفاده کرده اند. بطور مثال، اگر خط مستقیمی را به قسمتهای نا برابر تقسیم کنید بطوری که این قسمتها خوشایندترین رابطه را داشته باشند، متوجه می‌شوید که با نظمی باور نکردنی، طول این خطوط نسبتی متوازن بوجود آورده اند. در این تقسیم طلایی، همواره نسبتی ثابت وجود دارد. یعنی نسبت بخش کوچکتر به بخش بزرگتر است یا نسبت بخش بزرگتر به تمامی طول خط.

چنین تناسبی مورد استفادة بسیاری دارد چون راهنمای نسبتهایی خواهد بود که برای چشم خوشایند هستند. البته در برابر این گونه فرمولها شکاک باشید، اما به این نکته هم توجه داشته باشید که در بسیاری موارد اعتبار خود را ثابت کرده اند.